تیر ۱۴۰۴
چه حس باحالیه با جزوه بیای تو تخت و تو تاریکی مسئله حل کنی؛ الآن گمون میکنم میرزاخانی ای چیزیم d:
امشب از تیر مینویسم.
خانه مادربزرگ، نذری پزون، مسجد، دیدار با مهدیه، چندباری کوهنوردی، شمع سبز، هیئت، باقالی پلو، برج هیجان، آناناس، خواب جارو زدن اتاقم، تحویل تکلیف تحلیل رفتار، کمی حسابداری، دندون پزشکم که پر زد رفت انگلیس، شونه مخصوص موهای فر، کرم موی پنتن، برگ بلوط خوردن، تنهایی، توت دور شده، بادوم تقریبا دور شده، ترس ها، بهم ریختن خواب، اشتباه در باب پیام دادن به اونهایی که نباید، سردرد، خربزه.
آشپزی ها: نودل پنیری، پنکیک، پیتزا با خمیر دست ساز، حلوای بهار نارنج
فیلم ها: تاسیان، اینجا بدون من
کتاب ها: هنوز در سفرم، حباب احساس، بریدا
فعالیت ها: تقریبا ده جلسه یوگا، شکرگزاری هرروزه.
- میگن هر اتفاقی فارغ از خوب و بد بودنش عالی ست... یکم تیر سخت گذشت بهم، یکم بیشتر از یکم. هم خودمو اذیت کردم و هم یک سری همزمانی های آزار دهنده پیش اومد، بهم ریخته بودم و.. حتی نمیتونم درست درباره ش حرف بزنم. اما خداروشکر میکنم برای گذر روشن، و شکر میکنم برای لحظه های خوبی که وجود داشتن و وجود دارن... .
