"ورزشکار خوب به حالتی از هوشیاری جسمانی میرسد که ضربهی درست یا حرکت درست، به خودی خود، بدون تلاش و رها از دخالت ارادهی عامدانه انجام میپذیرد. این الگویی برای بی عملیست؛ نابترین و موثرترین شکل عمل. بازیست که بازی میکند؛ شعر است که شعر را برکاغذ میآورد؛ نمیتوان رقصنده را از رقص جدا کرد."
"هر چه بیشتر به راستی تنها باشیم، پرمهرتر میشویم."
"کاسه ت را تا لبه پر کنی سرریز میشود. چاقویت را مرتب تیز کنی، کند میشود. پی پول و امنیت بدوی قلبت هرگز گشوده نخواهد شد. به تایید دیگران اهمیت بدهی، اسیر آنها خواهی شد. کار خود را انجام بده و سپس کنار بکش. تنها راه آرامش همین است."
"خودت را به تمامی ابراز کن، و سپس ساکت بمان.
مانند نیروهای طبیعت باش:
وقتی باد میوزد، باد میوزد؛
وقتی باران میبارد، باران میبارد؛
وقتی ابر میگذرد، خورشید میدرخشد؛
اگر آغوشت به روی دائو گشوده باشد،
با دائو یکی هستی،
و میتوانی بهتمامی جلوهی آن باشی.
اگر آغوشت را به روی بینش بگشایی،
با بینش یکی هستی
و میتوانی بهتمامی آن را به کار ببری.
اگر خود را در برابر از دست دادن بگشایی،
با از دست دادن یکی هستی،
و میتوانی بهتمامی آن را بپذیری.
آغوشت را به روی دائو بگشا،
سپس به پاسخ های طبیعی ات اعتماد کن.
همه چیز در جای خود قرار خواهد گرفت."
"همهی چیزها تکیه به جنبهی زنانه و رو به جنبهی مردانه دارند. آنگاه که جنبههای مردانه و زنانه ترکیب شوند، همه چیز به هماهنگی میرسد."
"از آنچه داری خشنود باش، از وضعیت موجود شاد باش. آنگاه که متوجه شوی هیچ کمبودی نیست، جهان به تو تعلق دارد."
"زن کسیست که چیزی دریافت میکند و با آن خلق میکند. این اصل خلاق، شگفت انگیزترین موضوع عالم است."
"اگر میخواهی چیزی را کوچک کنی، برای نمونه کاستی های موجود در شخصیت، اگر آنها را سرکوب کنی، یا نادیده بگیری، ادامه خواهند یافت. اما اگر اجازه یابند در هوشیاری ات حضور داشته باشند، سرانجام ضعیف خواهند شد."
- یک جور جادو یا تردستی در این کتاب پنهان است. صفحه که میزدم حس میکردم گرد اکلیل بر پلک هایم می نشیند. پشت جملات کوتاه و هایکو مانند لائوتسه، هزاران درگاه به عالم معنا پنهان شده که درک هر کدام از آن ها به ساعت ها تامل نیازمند است. دوستش داشتم.